تکنیک های عملیات روانی و شیوه های مقابله با آن - قسمت ششم
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت ششم
مارپيچ سکوت :
نظريه مارپيچ سکوت در پاسخگويي به سوال "چگونگي شکل گيري افکار عمومي ، تاثير متقابل بين ارتباطات جمعي ، ارتباطات فردي و درک شخص از فکر خويشتن را در ارتباط با افکار عمومي ديگران" توسط پروفسرو اليزابت نئول نيومن، جامعه شناسي آلماني در سال 1374 مطرح گرديد.
پايه و اصل اين نظريه بر اين اساس هست که بيشتر افراد کوشش ميکنند تا از داشتن نگرشها و طرز فکر ها و نظريات و باورهاي منزوي کننده دوري کنند يعني يک جور اعتقاد به ( خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو )در برنامه هاي رسانه اي اينطور استدلال و تلقين ميشود که آنهايي که نظري خلاف اکثريت دارند ، از تنها ماندن در جامعه بيم دارند و ترجيح ميدهند ساکت بمانند.
حال فرض کنيم که اين طرز تفکر را اکثريت داشته باشند ، اما سکوت آنها در نهايت نظر اقليت را تقويت ميکند و به سرکوب عقيده ي اکثريت منجر ميشودو باعث پيدايش نوعي مارپيچ سکوت ميشود.
(( جا دارد متذکر شوم که اين به معناي پابرهنه پريدن وسط بحث نيست ! داشتن هنرفن بحث کردن و داشتن وقت به اندازه ي کافي ، در بحث هاي خاص ، ضروريست . نبايد زمينه ي القاء مستقيم بدون پيش زمينه و بدون دلايل محکمه پسند، را ايجاد کنيم ، اشتباهي که سالها تکرار کرده ايم و جز لج بازي و پس زدن بحث ، و گاهي استمرار آن تا هميشه !!! ، نتيجه اي به همراه ندارد ))
به اعتقاد نيومن ، رسانه ها در اين مکانيسم مسئوليت جدي دارند .
شاهد هستيم که نوعي شبه توطئه و تباني ميان خبرنگاران در قبال اخباري که پخش ميشود وجود دارد و مرتب هم تکرار ميشود و اين خود نوعي بي اعتمادي و ادراک گزينشي بوجود مي آورد و حس قضاوت افراد را تضعيف ميکند.
در نتيجه مارپيچ سکوت شکل ميگيريد و به حذف تدريجي هر نظر ديگري مي انجامد.
رسانه هاي خبري به منزله ي محدود کننده ادراک انتخابي فرد ، و در نتيجه محدود کننده و قضاوت مستقل و نيز تضمين کننده اين نظر که محيط عقيدتي غالب ، حامي دستگاه حاکم است ، تلقي مي شوند.
فستينگر و همکارانش بر اساس مدل قانع سازي عمومي (( ناهماهنگي شناختي )) ، معتقدند افراد براي اجتناب از فشار ناشي از ناهماهنگي ، اغلب به توجيه هاي حيرت انگيزي مبادرت ميورزند.
در سال 1955 رهبر يکي از فرقه هاي مذهبي به نام خانم کِيج ، پيش بيني کرده بود که روز 21دسامبر 1955 دنيا به آخر ميرسد. او ادعا کرده بود که موجودات ساکن در کرات ديگر اين خبر را به او اطلاع داده اند. روز موعود فستينگر ، به همراه همکارانش به پيروان اين خانم پيوستند. تا در لحظه ي که او مجبور مي شود بگويد دروغ گفته است ، رفتارش را مشاهده کنند.
نيمه شب هنگامي که هنوز اتفاقي نيفتاده بود ، اعضاي فرقه با استرس و اضطراب خانه و کاشانه ي خود را ترک کردند.
حدود ساعت چهار صبح خانم کيج ( که بيم آن داشت که دروغش فاش شود ) آنها را آرام کرد و گفت : همين حالا پيام ديگري را دريافت کردم ، دنيا به علت ايمان قوي من ، مهلت خواست !!!!!
واکنش پيروان تماشايي بود ، اعتماد و روحيه ي مبارزه طلبي آنها ده برابر شده بود !!
فستينگر واکنش نهايي پيروان خانم کيج را ناشي از تمايل دروني به حفظ هماهنگي ميداند. به باور او ، آنها چون نميخواهند ساده لوح تلقي شوند ، دروغ هاي خانم کيج را عين واقعيت تلقي مي کنند(مارپيچ سکوت!)در مجموع ، رسانه هاي الکترونيکي با خدماتي که ارائه مي دهند و ذهنيتهايي که مي سازند ، نوع جديدي از روابط و بازخوردها را پي ريزي مي کنند و انسانها بيش تر از گذشته گوشه گير ، منزوي و کم تحرک شده و کم کم از زمينه ي علمي زندگي روزانه شان دور مي گردند و اين مناسبات باعث مصرف زدگي ، انفعال ، کودني و ميانه روي مي شوند و خرده دنياهايي را بوجود مي آورند که در آن افراد، جدا از ديگران هستند .
در اين خرده دنياها، فرد در گمنامي خود سير خواهد کرد و به عنوان يک ((ذره )) در نقابي پنهان ، انديشه مستقل خود را از ((ديگري )) مصون خواهد داشت .
مقبوليت يک خط مشي توسط مردم به دليل صحيح بودن آن نيست ... پذيرش عمومي يک ادعا، درست بودن آن را تاييد نميکند.((کاپي))
آگاه باشيم ![]()
اعوذبالله من شر نفسی و من شر شیطان لعین الرجیم