اهميت پى جويى دين
اعوذبالله من شر نفسی و من شر شیطان لعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین
اهميت پى جويى دين
روشن شد كه ميل فطرى به شناخت حقايق از يك سوى، و علاقه به دستيابى به منفعت و مصلحت و ايمنى از زيان و خطر از سوى ديگر، انگيزه نيرومندى براى انديشيدن و تحصيل دانشها و بينشهاى اكتسابى مىباشد.
بنابراين، هنگامى كه شخصى مطلع شود از اينكه در طول تاريخ، سلسلهاى از انسان هاى برجسته ادعا كردهاند كه ما از سوى آفريننده جهان براى هدايت بشر بسوى سعادت دو جهان، برانگيخته شدهايم و در راه رساندن پيام خويش و راهنمايى بشر، از هيچ كوششى و تلاشى دريغ نورزيدهاند و هرگونه سختى و رنجى را تحمل كردهاند و حتى جان خودشان را نيز در راه اين هدف، فدا كرده اند؛
چنين شخصى با همان انگيزه ياد شده، درصدد تحقيق پيرامون دين برمى آيد تا ببيند كه آيا ادعاى پيامبران، درست و داراى دلايل منطقى كافى است يا نه. بويژه هنگامى كه اطلاع پيدا كند كه دعوت ايشان مشتمل بر بشارت به سعادت و نعمت ابدى، و انذار از شقاوت و عذاب جاودانى بوده است. يعنى پذيرفتن دعوت ايشان مستوجب منافع احتمالى بى نهايت، و مخالفت با ايشان مستوجب ضررهاى احتمالى بى نهايت مىباشد. چنين كسى چه عذرى مىتواند براى تغافل و بى تفاوتى نسبت به دين بياورد و درصدد تحقيق و پژوهش درباره آن برنيايد؟
آرى، ممكن است كسانى در اثر تنبلى و راحت طلبى نخواهند زحمت تحقيق و بررسى را به خود بدهند، و يا به اين علت كه پذيرفتن دين، محدوديتهايى را پيش مىآورد و ايشان را از پارهاى كارهاى دلخواهشان باز مىدارد از پى جويى دين، سرباز بزنند1.
اما چنين كسانى مىبايست به عاقبت وخيم اين تنبلى و خودكامگى، تن در دهند و سرانجام، عذاب ابدى و شقاوت جاودانى را پذيرا شوند.
وضع چنين افرادى به مراتب، بدتر از كودك بيمار نادانى است كه از ترس داروى تلخ، از رفتن نزد پزشك خوددارى مىكند و مرگ حتمى را به جان مىخرد، زيرا كودك مزبور، رشد عقلى كافى براى تشخيص سود و زيان ندارد و زيان مخالفت با دستورات پزشك هم بيش از محروميت از بهره هاى چند روزه زندگى دنيا نيست ولى انسان بالغ و آگاه، توان انديشيدن درباره سود و زيان و سنجيدن لذتهاى زودگذر را با عذاب ابدى دارد.
بهمين جهت، قرآن كريم چنين افراد غفلت پيشهاى را از چارپايان هم گمراهتر دانسته و درباره ايشان مىفرمايد:
«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»2 و در جاى ديگر، آنان را بدترين جنبندگان معرفى مىكند:
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ»3.
حل يك شبهه
ممكن است كسانى چنين بهانهاى را دستاويز خودشان قرار دهند كه تلاش براى حل يك مسأله، در صورتى مطلوب است كه انسان، اميدى به يافتن راه حل آن داشته باشد ولى ما چندان اميدى به نتيجه انديشيدن درباره دين و مسائل آن نداريم. و از اينروى، ترجيح مىدهيم كه وقت و نيروى خود را صرف كارهايى كنيم كه اميد بيشترى به نتايج آنها داريم.
در برابر چنين كسانى بايد گفت:
اولا اميد به حل مسائل اساسى دين به هيچ وجه كمتر از ديگر مسائل علمى نيست و مىدانيم كه حل بسيارى از مسائل علوم، در سايه دهها سال تلاش پيگير دانشمندان، ميسر شده است.
ثانياً ارزش احتمال، تنها تابع يك عامل (= مقدار احتمال) نيست بلكه مىبايست «مقدار محتمل را نيز در نظر گرفت. مثلا اگر احتمال سوددهى در مورد يك كار اقتصادى 5% و در مورد كار ديگرى 10% باشد ولى مقدار سود محتمل در كار اول، يكهزار ريال و در كار دوم، يكصد ريال باشد كار اول، پنج مرتبه بر كار دوم، رجحان خواهد داشت با اينكه مقدار احتمال آن (5%) نصف مقدار احتمال در كار دوم (10%) است.4
و چون منفعت احتمالى پى جويى دين، بى نهايت است هر قدر هم احتمال دستيابى به نتيجه قطعى درباره آن، ضعيف باشد باز هم ارزش تلاش در راه آن، بيش از ارزش تلاش در هر راهى است كه نتيجه محدودى داشته باشد. و تنها در صورتى ترك پژوهش درباره دين عقلا موجه است كه انسان، قطع به نادرستى دين يا غيرقابل حل بودن مسائل آن داشته باشد، اما چنين قطع و اطمينانى از كجا بدست مىآيد؟!
پرسش
1- انگيزه انسان براى شناختن حقايق چيست؟
2- چرا انسانها درباره همه حقايق به پژوهش نمىپردازند؟
3- منظور از حس دينى چيست؟ و چه دليلى براى وجود آن آورده اند؟
4- ضرورت پژوهش درباره اصول دين را بيان كنيد.
5- آيا مىتوان اميد نداشتن به حل قطعىِ مسائل دينى را عذرى براى ترك پژوهش قرار داد؟ چرا؟
--------------------------------------------------------------------------------
1. بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ، سوره القيامة، آيه 5.
2. سوره اعراف، آيه 179. آنان مانند چهارپايان بلكه گمراهترند آنان غافلانند.
3. سوره انفال، آيه 22. همانا بدترين جنبندگان نزد خدا كر و لالهايى هستند كه حقايق را درك نمىكنند.
4. 50 = 100/5000 = 100/5 × 1000
10 = 100/1000 = 100/10 × 100
5 = 10÷50
منبع: کتاب آموزش عقاید آية الله مصباح يزدى. ص 21-22-23
الهم عجل ولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
(هو الاول و هو الاخر)
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 9:10 توسط ذهن زیبا
|
اعوذبالله من شر نفسی و من شر شیطان لعین الرجیم