تکنیک های عملیات روانی و شیوه های مقابله با آن - قسمت سوم
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت سوم
اسطوره سازي :
چيزي که جديدا زياد ميبينيم ...و فاجعه ست!!
اسطوره عبارت است از ( يک رابطه ي خيالي را به جاي يک رابطه ي واقعي پنداشتن )
به عبارتي از طريق توجيه رابطه ي ميان خيال و امر واقعي ، که در عين حال نوعي اعتقاد و ستايش را به دنبال مياورد ، ميشود اسطوره را تعريف کرد .
ويژگي اصلي اسطوره ، يعني همان نشانه هاي ناسالم و غير واقعي تبديل تاريخ به طبيعت يعني در صدد هستند که خودرا طبيعي جلوه بدهند و انسان رادچار توهم واقعيت کنند.
معمولا سياستمداران از افسانه ها و اسطوره ها براي اقناع و سپس گول زدن توده ي مردم بهره ميگيرند ، چون ميدانن دچيزي که ريشه ي عميق در فرهنگ مردم دارد ، به راحتي قابل باور است ...
اين وسط جا دارد چند مرحله رو توضيح بدهم :
از نقطه نظر روان شناسي هر چيزي که بيشتر از هفت بار تکرار شود ، براي ذهن سمبل ميشود و همان قالب گيري و الگو پذيري ذهن مد نظر است ... حالا اگر اين قضيه 300 سال تکرار شود تبديل به کهن الگو ميشود يعني چيزي که روي سنگ حک شده !!!
حالا شما ببينيد که چطور با بزرگنمايي کوروش کبير و نسبت دادن يک سري جملاتي که اصلا از ايشان نيست ( و البته اين شخصيت واقعيست اما مسائل غيرواقعي رو به ايشان نسبت ميدهند و بزرگنمايي ميکنند !!) و چون مردم برايشان تبديل به سمبل يا کهن الگو شده فورا ميپذيرند و کتاب شاهنامه که کاملا داستاني ست ميبينيم که در بعضي جاها جاي قرآن را گرفته است ، و اين مورد فاجعه ي عظيمي ست که هيچ کس دقت نميکند !!!!!
اينها همه روي اصول و حساب کتاب و برنامه ريزي به مرور زمان صورت گرفته و به اين حد رسيده .
ميبينيد که چطور با دست آويز قرار دادن کوروش ، نسل عرب را که ائمه ي معصومين (ع) و پيامبر بزرگ خوبي ها هم جزءشان هستند ، مردم رو از حتي تفکر !!!!!!!!! حتي تفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــکر ومطالعه در مورد اين بزرگان ، منزجر کردند ... !!! قرآن را سبک ميشمارند !!
حتما ماجراي سرباز نوزده ساله زن امريکايي به نام جسيکا لينچ رو که ميگفتند اسير عراقي هاست شنيديد که :
جريان جسيکا لينچ :
صبح زود روز دم ماه آوريل سال 2003 ، خبرنگاران مستقر در دوحه از تخت خوابهاي خود به محل فرماندهي مرکزي فراخوانده شدند . جمعيت عظيمي بودن . همه فکر ميکردند شايد صدام حسين دستگير شده ، اما با داستاني روبرو شدند که يه داستان تمام عيار آمريکايي بود .
سرباز لينچ يک کارمند ويرجينيايي عضو گروهان 507 اردونانس و تعمير و نگهداري نيروي زميني آمريکا ، در نزديکي شهر ناصريه دوراهي را اشتباهي پيچيد و گرفتار کمين نيروهاي عراقي شد و بدين ترتيب 9 نفر از همرزمان آمريکاييش کشته شدند.
نيروهاي عراقي لينچ رو به بيمارستاني که مملو از فدائيان صدام بود بردند. هشت روز بستري شد و تا اين جاي داستان ، هنوز علت فراخواني عجيب و بي سايقه ي خبرنگاران روال طبيعي دارد .
اما با پخش فيلمي 5 دقيقه اي از شبکه هاي خبري ، پنتاگون مدعي شد اين دختر با گلوله مورد اصابت قرار گرفته و با چاقو مجروح شده .
و بازجويان عراقي با خشونت تمام روي تخت بيمارستان از وي بازجويي کردند !!!!
پنتاگون همچنين ادعا کرد که سرانجام لينچ به کمک يک شهروند شريف عراقي از دست جانيان!!! و آدم کشان !! جان به در برده است !!!!!!!
کافيست به اين جور داستانها هيجان هم بدهند ...!!!
اين شهروند عراقي به طوري که آمريکاييان مدعي مي شدند ، نيروهاي آمريکايي را به دليل انزجار از نيروهاي عراقي ، در جريان ماجرا و محل نگهداري جسيکا قرار داده بود.
درست بعد از نيمه شب همان روز ، رنجرهاي نيروي زميني و تکاوران نيروهاي درياي آمريکا به بيمارستان يورش بردند و حمله شجاعانه آنها به سرزمين دشمن سنگدل !!! به دوربينهاي ديد در شب فيلم برداري شد !!
از سناريوي پنتاگون چنين بر مي آيد که نيروهاي آمريکايي زير آتش سنگين راهي را براي نجات جسيکا باز کردند و از چنگال دشمنان خون آشام رها کردند !!!!
اين پيامي بود که براي تحت تاثير قرار دادن مخاطبان طراحي و پخش شد .
زماني که در روز 9 آوريل سال 2003 جنگ پايان ياقت ، تني چند از روزنامه نگاران به ناصريه رفتند و دنبال صحت و سقم قضيه بودن که نتيجه ي تحقيق به شدت حيرت انگير بود !!!!
چرا که طبق نظر پزشکان عراقي معالجه اين زن جوان ، که مورد تاييد پزشکان آمريکايي نيز بود جراحت جسيکا شکستگي پا و دررفتگي و البته نه ناشي از درگيري مسلحانه که در اثر تصادف کاميون حامل وي رخ داده بود !!
همچنين نه تنها با او بدرفتاري نشده بود بلکه به عکس ، پزشکان تمام تلاش خود را کرده بودند و طوريکه پزشک اصلي جسيکا ميگفت چون گروه خوني اين زن O+ بود و نتوانستيم به مقدار کافي خون تهيه کنيم از اعضاي خانوده ي خودم خواهش کردم که خون اهدا کنن و جان اين زن را نجات بدن !!! وحتي براي تحويل اين زن ريسک کرده بودند و با ارتش آمريکا تماس گرفته بودند !!!!!!
حمله به بيمارستان نوعي نمايش بود صرفا ، چيزي شبيه فيلم هاي سيلوستر استالونه !!!!
بعد از اين قضيه تو آمريکا بلوايي شد و جسيکا تبديل شد به اسطوره ! و در تاريخچه ي عمليات رواني براي هميشه زنده خواهد ماند .
حالا کمي سياسيش ميکنيم ، نظالم ليبراستي غرب با استفاده از همين اسطوره سازي ها تلاش ميکند که جهاني مملو از برده بسازد و قدرتش را ثبت کند . و طوري حرف ميزند که به نظر بر حق و راستگو بنظر ميرسد !
اينجاست که انسانهارا عين حيوان دست آموز و شرطي شده ، وادار به پيروي از خودشان ميکنند و چيزي ميشود که امروزه ميبينيم !
((((بدون درک قدرت کلمات ، غير ممکن است انسان را بشناسيم )))) کنفوسيوس
آگاه باشيم ![]()
اعوذبالله من شر نفسی و من شر شیطان لعین الرجیم